دانشجو: از نامه احمدی‌نژاد ناراحت شدم اما احترامش را حفظ کردم
دنیا در دو روز آینده چگونه خواهد بود
به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان رادیو پس فردا و آدرس radiopasfarda.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 686
بازدید کل : 36257
تعداد مطالب : 220
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آمار مطالب

کل مطالب : 220
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 19
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 686
بازدید سال : 1139
بازدید کلی : 36257
دانشجو: از نامه احمدی‌نژاد ناراحت شدم اما احترامش را حفظ کردم
کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت دهم درباره اقدامات خود در این وزارتخانه می گوید کار اساسی که انجام شد این بود که دانشگاه به ماموریت اصلی خودش بازگشت. اهم سخنان وزیر سابق علوم در ادامه می آید: متأسفانه در دوره‌ای که انحصار بود این‌گونه عمل می‌کردند که علم و مسائل جناحی را به جای علم و بینش اسلامی مدنظر قرار می‌دادند. که این برای دانشگاه سم بود؛ الان هم اگر دوباره آن رویکرد یعنی نگاه سیاسی و جناحی حاکم شود سم مهلک برای دانشگاه محسوب می‌شود. در یک دوره چهارساله حدود 20 هزار عضو هیات علمی جدید جذب شد. من فکر می‌کنم کارهایی که انجام شد کارهای بزرگی بود و در چارچوب دین هم انجام می‌شد. البته برخی‌ها هم سنگ می‌انداختند، خیلی‌ها هم پشتیبانی و محبت می‌کردند. عده‌ای هم از روی دلسوزی اما ندانسته سنگ‌اندازی می‌کردند. اقدامات عده‌ای هم از روی دلسوزی نبود. فشارها و سنگ‌اندازی هم از درون بود و هم از بیرون، این‌گونه نبود که فقط مجموعه بیرونی باشد. کسانی بودند که از درون سنگ‌اندازی می‌کردند. سنگ‌اندازی از بیرون به نظر من مساله‌ای‌ نبود، چون یک عده به هر حال نگاهشان این بود. اما بعضی اوقات یک صدایی از بیرون از مرزها، از صدای آمریکا و BBC می‌آمد و یک هم‌خوانی در داخل کشور با آنها انجام می‌شد. این یک مقدار به هر حال مسئله بود. آقای دکتر احمدی‌نژاد از من شناخت کافی داشت تقریبا 25 سال است که یکدیگر را می‌شناسیم، دوست بودیم، دوست هستیم، صمیمی بودیم، صمیمی هستیم. پس شناخت کافی از من داشتند ایشان نظرات و تفکرات من را می‌شناخت، نوع کار اجرایی من را هم در استانداری و وزارت کشور دیده بود. در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب با هم فعال بودیم. ایشان مرا خوب می‌شناخت و نیاز نبود کسی من را به او معرفی کند. دو روز مانده بود به اینکه ایشان اسامی را به مجلس معرفی کنند با من جلسه‌ای داشتند و موضوع نهایی شد. البته قبلش از من برای 4، 5 تا مسئولیت برنامه خواسته بودند. وقتی من در سفر بغداد بودم ایشان نامه‌ای را برای من ارسال کردند. نامه‌ای که رسانه‌ای شد، نامه برای من بود ولی رسانه‌ای شد، حالا چرا؟ نمی‌دانم. در هر صورت رسانه‌ای شد، من هم ایراد گرفتم به این قضیه، نامه‌ای بود که ایشان ارسال کرد. درباره بحث اسلامی شدن دانشگاه‌ها و اساتید بازنشسته در همان نامه برخی مسائل را مطرح کرده بودند مثلاً درباره اسلامی‌شدن دانشگاه‌ها و سامان‌دهی برخی کلاس‌های جدا، سطحی‌نگری و این چیزها را نوشته بودند. من قبلش به ایشان عرض کرده بودم؛ چون تلفنی با من صحبت کرد که می‌خواهم به شما یک نامه بدهم. گفتم برای چه می‌خواهی نامه بدهی؟ من و تو که نامه‌نگاری نمی‌خواهیم. گفت نه ترجیح می‌دهم نامه باشد، گفتم من نیستم (شبی بود که فردای آن قرار بود به عراق بروم) صبر کنید من از سفر برگردم و نامه را به خودم بدهید. اصلا نمی‌دانستم قرار است رسانه‌ای شود. البته نامه همان روز یعنی روزی که نامه نوشته شده بودم و من هم ایران نبودم رسانه‌ای شد. حالا چرا؟ عرض کردم واقعاً نمی‌دانم چون هیچ نیازی از نظر من به رسانه‌ای شدن، آنهم قبل از اینکه پاسخ من را بشنوند نبود.

تعداد بازدید از این مطلب: 108
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود